یه میل جالب برام اومد امروز، خیلی ها شاید خونده باشید، اما به نظرم جالب اومد و برای افرادی که نرسیده این میل بدستشون می نویسم. یک داستان هست:
مرد عاقلی برای حضار یک جوک تعریف می کنه و همه کلی می خندن!
اون مرد جوک رو یک بار دیگه تکرار می کنه، و تعداد کمتری آدم باز هم می خندن.
دو سه بار دیگه این کار رو میکنه تا دیگه کسی به جوک نمی خنده.
مرد نگاهی به جمع می کنه و میگه وقتی برای یک جوک تکراری بعد از چند بار دیگه نمی خندید، چطور برای یک موضوع تکراری بارها و بارها گریه می کنید؟
به نظرم حرف خیلی جالبی زده… چرا ما مشکلات و لحظات بدمون رو هی به یاد میاریم و ناراحت میشیم؟ اما کمتر پیش میاد لحظات خوبمون رو یادمون بیاد و کلی خوشحال شیم؟
Vaghean ghabool daram
وقتی یه جوک رو چندین بار پشت سر هم تعریف کنی معلومه دیگه واسه دفعه آخر خنده ات نمیگیره! یه لحظه بد و مشکل رو هم اگه کلی توی یه روز به یار بیاری دیگه نسبت بهش خنثی میشی!
ولی اگه این جوکه رو امروز بگی همه بخندن و دو روز بعد بگی باز هم همه میخندن! اگه ده روز دیگه هم بگی باز همه میخندن! … یه مشکل هم همینطوره!….
من که تو دوران دانشجویی به یه جوک تا دوره تناوب n می خندیدیم!!!:))))
@الهه: منم
@ویزویزو: امممم… من اگه تو رودروایستی بمونم بعد از ۱۰ روز کسی تعریف کنه می خندم… بعدشم ناراحتی رو هر چی تکرار کنی خنثی نمیشه فک کنم، اثرش بدتر هم میشه… اینطور نیست؟
@علیرضا: خوب تو استنثنایی )) یادمه :پی
حیلی جالب بود
تیتر خوب!!
من که دوس دارم پیشرفت کنم، البته از گذشته هم درس بگیرم.
اما منظورت رو فهمیدم و موافقم
khosh hal shodam mibinam rafti amrika….hamishe moaffagh bashi