بایگانی ماهیانه: اکتبر 2011

دراپ باکس، موسس ایرانی، استیو جابز!

نمیدونم شرکت دراپ باکس(Dropbox) رو میشناسید یا نه… دراپ باکس یک شرکت خیلی موفق هست که در زمینه به اشتراک گذاشتن فایل روی اینترنت یا On The Cloud کار میکنه. این سرویس به صورت مجانی دو گیگابایت فضا به کاربراش میده و فایده اصلی اون اینه که شما یک پوشه خواهید داشت و به اون پوشه در تمام رایانه ها، چه مک، چه پی سی، چه آیفون، چه اندروید یا BlackBerry دسترسی خواهید داشت.

در واقع این شرکت داره یک کار، و فقط یک کار رو انجام میده، اما خیلی خیلی خوب! کاری که خیلی انجام دادنش سخته… پخش و پلا نشدن و تمرکز کردن خیلی خیلی کار سختیه! دراپ باکس در حال حاضر بیش از ۱۵۰ میلیون کاربر داره! درسته که ۹۶% این کاربرها از نسخه مجانی دارن استفاده می کنن، اما همون مقدار کاربران پولی، درآمد دراپ باکس رو در سال ۲۰۱۱ به ۲۴۰ میلیون دلار رسونده! جالبه بدونید دراپ باکس یکی از رقیب های بزرگiCloud اپل هست


آرش فردوسی (سمت چپ)، دروو هاستون (سمت راست)

 

حالا چرا داستان دراپ باکس رو گفتم؟ چون برام جالب بود که یکی از دو موسس دراپ باکس، آرش فردوسی، یک ایرانی هستدراپ باکس در سال ۲۰۰۷ توسط Drew Houston و Arash Ferdowsi ،که دانشجوی MIT بودن، شروع به کار کرد و در کمتر از دو سال به ۵۰ ملیون کاربر رسید! یعنی وقتی که استیو جابز در دسامبر ۲۰۰۹ این دو جوان موفق رو به دفترش دعوت میکنه و میگه که علاقه داره شرکت دراپ باکس رو با یه قیمت چندصد ملیون دلاری بخره. اما موسس های این شرکت مخالفت می کنن. هاستون در گفتگو با مجله فوربز میگه که استیو جابز با همون لباس همیشگی شلوار جین و تیشرت یقه سه سانتی مشکی در جلسه حاضر شد و پیشنهاد خرید شرکت رو داد ولی در جواب هاستون با اظهار اینکه استیو جابز همیشه سرمشقش بوده این پیشنهاد رو نپذیرفت! و ادامه داد "من مصمم هستم که یک شرکت خیلی بزرگ بسازم در نتیجه این شرکت رو نمیفروشم."!

استیو هم در جواب با لبخند میگه: "دراپ باکس تنها یک محصول نیست، بلکه یک ابزار خیلی کاربردی هست.". چند سال بعد، استیو جابز، مدیر عامل اپل، از محصول iCloud رونمایی می کنه که در واقع یکی از بخش های این محصول با دراپ باکس هم موضوع هست و در واقع این دو محصول در قسمت هایی رقیب هم به حساب میان… در واقع دراپ باکس یکی از رقیب های اصلی iCloud هست و خیلی خود داره این رقابت رو اداره می کنه!

باز هم به نتیجه بلاگ های قبلیم رسیدم! تمرکز تمرکز تمرکز! یک کار و فقط یک کار رو خیلی خیلی خوب انجام باید داد! خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم یکی از موسس های دراپ باکس که CTO این شرکت هست ایرانیه و براش آرزوی موفقیت می کنم…

گوگل؟ خودرو؟ بی سرنشین؟

چند روز پیش در مورد کلاس هوش مصنوعی استنفورد نوشته بودم. کلاس ها دارن ارائه میشن همچنان… الآن هفته دوم هست و به نظر همه چی خیلی عالی میاد… اولین Homework هم زمان ارائه‌اش تموم شد و فکر می کنم دوستانی که ارائه دادن همه ۱۰۰ شده باشن… قرار هست از هفته دیگه کمی سخت تر بشن این Homework ها… اگر یادتون باشه یکی از استادهایی که این کلاس رو درس میداد آقای Sebastian Thrun بود که جزو اساتید استنفورد و یکی از دوستانمون توی گوگل بودن…

چند روز پیش داشتم توی اینترنت می گشتم که با یک مقاله در ieee در مورد خودروی بدون سرنشین گوگل روبرو شدم! قبلاً در اینباره خبر خونده بودم، اما در حد یک پست وبلاگ و سخنرانی در TED بود که فقط گوگل ادعا کرده بود که میخواد این کار رو انجام بده و چه فوایدی خواهد داشت. برای دوستانی که میخوان خبرهای قدیم رو ببینن، می تونن سخنرانی TED و بلاگ پست گوگل رو در لینک های زیر چک کنن:

http://www.ted.com/talks/sebastian_thrun_google_s_driverless_car.html
http://googleblog.blogspot.com/2010/10/what-were-driving-at.html

نکته جالب‌تر از روبرو شدن با این خبر این بود که فهمیدم آقای Sebastian Thrun مسئول این پروژه هستن!

با دیدن دو خبر بالا شاید فکر کنید این ماشین خیلی کار داره تا بتونه واقعاً در شهر رانندگی کنه، اما جالبه که بدونید این تکنولوژی رو گوگل روی Toyota Prius که یک ماشین Hybrid هست پیاده کرده و این ماشین نمونه بیش از ۱۹۰۰۰۰ مایل (یا ۳۰۰۰۰۰ کیلومتر) هم در خیابان های شلوغ، اتوبان ها، و … رونده! بدون سرنشین!

این ماشین دارای ۴ رادار و یک لیزر اسکنر هست که نقشه سه بعدی از اطرافش رو ثبت می کنه. گوگل با این کار میتونه یک نقشه سه بعدی با کیفیت بسیار بسیار بالا تهیه کنه… نکته جالب دیگه تشخصی چراغ های راهنمایی و اینکه آیا سبز یا قرمز هستن، علامت های راهنمایی رانندگی مثل علامت ایست و همینطور تشخیص دوچرخه سوارها و عابر پیاده و … توسط این ماشین هست.

در یکی از بخش های ویدئو یک نمونه ماشین گلف رو نشون میدن که این سیستم روش نصب هست و مثلاً وقتی شما ماشین میخواین کافیه در اینترنت بگید ماشین میخواین و یکی از این ماشین های گلف به صورت خودکار شروع میکنه و دنبال شما میاد و وقتی رسید به شما، شما میتونید خودتون برونید یا اینکه بگید خودش شمارو به جایی که می خواین برسونه و بعد هم پیاده میشید و ماشین میره سراغ نفر بعدی! جالب اینه که این ماشین های گلف رو به صورت آزمایشی دارن داخل خود گوگل استفاده می کنن! یعنی در این حد عملی شده…

برای اینکه خودتون دموی آقای تران رو ببینید و نحوه کارکرد خیلی جالب این ماشین رو میتونید این ویدئوها رو چک کنید:

http://www.youtube.com/watch?v=YXylqtEQ0tk
http://www.youtube.com/watch?v=rOWhu_aa9kM

ویدئوی اول نحوه عملکرد این ماشین رو به همراه مدلی که این ماشین خیابان ها رو میبینه نشون میده، همینطور در آخرش نشون میده که این ماشین ها حتی در مسابقات ماشین رانی هم میتونن شرکت کنن و یک دمو از رانندگی با سرعت بالا رو نشون میده. ویدئوی دوم هم ماشین های گلفی که بالاتر گفتم رو بررسی می کنه. برای دوستانی که به یوتیوب دسترسی ندارن، ویدئوی اول رو روی آپارات، سایت دوست خوبم محمدجواد، آپلود کردم. دستش واقعاً درد نکنه که همچین سرویسی رو با این کیفیت برای ایرانی ها با وجود این فیلترینگ فراهم کرده.

http://www.aparat.com/v/1fe0547ec203679ae71785eefa7077b657582

گشنه بمون، نادان بمون!

خوب! اول از همه بگم به درخواست فرشاد جان و چند تا دیگه از دوستان برای این بلاگ RSS Feed و همینطور فیدبرنر گذاشتم… اگر دوست داشتید به گودرتون اضافه کنید RSS رو یا سمت راست روی مستطیل نارنجی رنگ فیدبرنر کلیک کنید (که البته برای دوستانی که بدون انتی فیلتر هستن قاعدتاً اصلاً اون عکس لود نمیشه، چون فیدبرنر فیلتر هست…)

بحثی که چند روزه توجه منو به خودش جلب کرده اینه که در روزهای اخیر خیلی ها استاتوسشون رو "Stay Hungry, Stay Foolish" گذاشتن، یا زیر وبلاگشون اینو نوشتن. خیلی جمله جالب و قابل فکریه… از چند تا از این دوستان پرسیدم که خوب این جملرو گذاشتی یعنی چی؟ اکثرشون یا شاید همشون گفتن یعنی "گشنه بمون، نادان بمون". بعد می گم خوب این یعنی چی؟ این جمله که بیشتر شبیه فحش میمونه… تو دوس داری یکی بیاد نگاه کنه تو چشت بگه "گشنه بمون،‌ نادان بمون"؟ اگر استیو اینو نگفته بود شاید یکی تو خیابون میومد اینو میگفت بهت میزدی تو گوشش و می گفتی خودت برو "گشنه و نادون بمون".

بعد از این سوالم از دوستان اولین عکس العملشون اکثراً این بود که راست میگیاااا! منظورش چیه؟

برای دوستانی که در جریان نیستن، دلیل مشاهده زیاد این جمله در ماه اخیر این هست که استیو جابز در یکی از سخنرانیاش در سال ۲۰۰۵ در دانشگاه استنفورد، که واقعاً زیبا و آموزندست، سخنرانیش رو به این صورت تموم میکنه:

"موقعی که من سن شما بودم یک مجله‌ی خیلی خواندنی به نام کاتالوگ کامل زمین منتشر می‌شد که یکی از پرطرفدارترین مجله‌های نسل ما بود این مجله مال دهه‌ی شصت بود که موقعی که هیچ خبری از کامپیوترهای ارزان قیمت نبود تمام این مجله با دستگاه تایپ و قیچی و دوربین پولوراید درست می‌شد. شاید یک چیزی شبیه گوگل الآن ولی سی و پنج سال قبل از این که گوگل وجود داشته باشد. 

در وسط دهه‌ی هفتاد آن‌ها آخرین شماره از کاتالوگ کامل زمین را منتشر کردند. آن موقع من سن الآن شما بودم و روی جلد آخرین شماره‌ی شان یک عکس از صبح زود یک منطقه‌ی روستایی کوهستانی بود. از آن نوعی که شما ممکن است برای پیاده روی کوهستانی خیلی دوست داشته باشید. زیر آن عکس نوشته بود: 
Stay Hungry, Stay Foolish 

این پیغام خداحافظی آن‌ها بود وقتی که آخرین شماره را منتشر می‌کردند. این آرزویی هست که من همیشه در مورد خودم داشتم و الآن وقت فارغ‌التحصیلی شما آرزویی هست که برای شما می‌کنم."

به دوستانی که این سخنرانی رو ندیدن حتماً پیشنهاد می کنم ببیننش! ویدئوی این سخنرانی با زیرنویس فارسی و متن کاملش از لینک های زیر قابل دسترسی هستند:

http://www.aparat.com/v/6c9a9a103c672b00f76f477a5c92a62f52611
http://www.narenji.ir/3358

خوووب! حالا جداً یعنی چی؟ برای چی باید استیو جابز در آخر این سخنرانیش که یکی از به یاد موندنی ترین سخنرانیهاش هست همچین آرزویی رو برای فارق التحصیلان استنفورد کنه؟

منظور از Stay Hungry یا گرسنه بمونید، در واقع این هست که هیچ وقت آسون راضی نشید و همیشه تشنه یادگیری باشید و سعی کنید هر روز بیشتر از روز قبل پیشرفت داشته باشید.

منظور از Stay Foolish یا نادان بمونید هم اینه که هیچ وقت فکر نکنید همه چی رو بلدید. نادان بمونید و یادگیری چیزهای جدید رو ادامه بدید.

مطمئنم اکثر دوستان این سخنرانی استیو جابز رو دیده بودن و معنی این جملرو میدونستن. اما به نظرم انقدر تاثیرگذار و جالب اومد که میخواستم همون تعداد کم دوستانی که شاید معنیش براشون گنگ بود هم براشون ابهامی باقی نمونه.

ایوایت، ایده نو یا ایده قدیمی؟

داشتم فکر می کردم اینجا بعضی ایده ها به قدری ساده و تکراری هستند که دیگه کسی سراغ اجراشون نمیره… یک سر به سایت evite.com بزنید… کار این سایت این هست که مثلاً وقتی می خواین یه مهمونی بدید و چندین نفر رو دعوت کنید، میرید داخل این سایت، سریع یه کارت دعوت درست می کنید، افرادیو که می خوایند ایمیل هاشونو وارد می کنید. همین! بعد خود ایوایت برای تمام ایمیل ها دعوت نامه میفرسته و افراد می تونن بگن آیا میان این مهمونی رو یا نه… یعنی کل کار سایت همین هست…

فکر کنم بعد از تویتر ساده ترین سایتی باشه که میشه ساختش… و ایدش هم بسیار تکراری هست… همونطور که تویتر در ابتدا همون وبلاگ بود، اما به جای اینکه هم تیتر داشته باشه هم متن اصلی، فقط تیتر داشت با محدودیت ۱۶۰ کاراکتر… یعنی یک وبلاگ هست که ۹۰% امکاناتش رو حذف کنید…

الآن ایوایت طبق الکسا جزو ۲۰۰۰ سایت اول دنیا و ۴۰۰ سایت اول در آمریکا هست… تویتر هم که سایت ۹ دنیا و ۷ آمریکا هست… حالا چه نتیجه ای می خواستم از این مطالب بگیرم… این که هر کاری رو و هر ایده ای رو حتی تکراری تکراری، اگر خیلی خیلی خوب اجراش کنیم و روش تمرکز کنیم و تبلیغات مناسب میتونه موفق بشه… یعنی نیازی نیست حتماً همش ایده جدید باشه… میتونه یک ایده خیلی قدیمی باشه اما کارو برای کاربر خیلی خیلی آسونتر یا جذاب تر یا کارا تر انجام بده… دقت کنید اپل همین کارو می کنه… هر محصولی که میده ایده جدیدی نیست. اما طوری محصول رو از ابتدا طراحی می کنه که استفاده ازش برای کاربرا آسونترین مدل ممکن باشه… مثلاً آیپاد در مقابل MP3 Player، یا آیفون در مقابل گوشی های دیگه… یا حتی آیپد! قبل از آیپد کلی شرکت دیگه تبلت پی سی داشتن. اما اپل اومد یک محیط خیلی ساده تری رو برای کاربر درست کرد که حتی بچه های ۵ ساله هم میتونن ازش استفاده کنن…

باز اگه دورو برمون رو نگاه کنیم Tumblr هم مثال خوبیه! با وجود اینکه کار تامبلر ارائه دادن بلاگ هست، و در زمانی اومد که بلاگ اسپات و این همه سرویس دهنده بلاگ دیگه وجود داشت. اما چون بلاگ نوشتن رو خیلی خیلی آسونتر کرد تونست خودشو جزو ۵۰ سایت برتر دنیا جا بده…

یه زمانی فکر می کردم وقتی یه ایده خوب دارم دیگه خیلی خوبه و هر کسی نمی تونه ایده به این خوبی داشته باشه و ایده های خوب کم هستن و … همه بهم میگفتن مهم ایدست! ایده چیزیه که هر کسی نمیتونه داشته باشه و … اما الآن که دقت می کنم میبینم چیزی که زیاده ایدست! هر جایی رو نگاه می کنی ایده های جدید هست… تک تک ما کلی ایده های جدید داریم که فکر می کنیم الآن یکی میاد میدزددش… با هر کی صحبت می کنی ایده جدید داره که ادعا می کنه اگر بخواد می تونه باهاش بیلیونر بشه… اما الآن میبینم اتفاقاً ایده یه بخش خیلی خیلی کوچیک از موفقیت هست… مهمترین بخش موفقیت اجرا کردن ایدست نه خود ایده… نوع اجرای ایدست… ساده کردن ایدست… فروختن و تبلیغ کردن ایدست… همه ما خودمون ایده خودمون رو دوست داریم. بقیه اطرافیامون هم همیشه از ایده هامون تعریف می کنن… اما مهم اینه که کسی حاضره پول بده براش؟ نه! مگر اینکه به خوبی اجراش کنیم…

در نهایت به این نتیجه رسیدم لزوماً نباید دنبال ایده های جدید باشم! ایده فراوون هست… ایده های خیلی خوب پیاده شده… نکته مهم اینه باید این ایده ها رو بطور خیلی بهتری پیاده کرد طوری که استفاده ازشون خیلی ساده تر باشه… ایده ای که قبلاً پیاده شده سوخته نیست! اشتباهی که به نظرم خیلیامون می کنیم… همیشه همه چیز رو میشه ساده تر کرد و شاید سخت ترین کار ساده فکر کردن باشه

Siri، منشی دیجیتالی شما

حتماً این روزا همتون درباری سیری شنیدید… سیری یه امکان جدید روی آیفون ۴ اس هست که شما می تونید از آیفونتون سوال های مختلف بپرسید تا سیری جوابش رو بگه، یا می تونید ازش درخواست کنید کاری رو براتون انجام بده…

از استفاده های رایجی که خود اپل معرفی کرد میشه موارد زیر رو گفت:

پایتخت فرانسه کجاست؟

ترافیک دورو بر اینجا چطوره؟

فردا نیازه لباس گرم بپوشم؟

برام یک قرار ملاقات فردا ساعت ۳ با دکتر دندون پزشکی ست کن.

آهنگ بعدی رو پخش کن.

پیامم رو برام بخون.

برام به عسل اس ام اس بزن بپرس حالش چطوره؟

وقتی رسیدم خونه بهم یادآوری کن غذا بخورم.

و از این قبیل سوال ها و درخواست ها… خیلی امکان مفیدی به نظر میاد. مثلاً در حال دویدن هستید و دارید آهنگ گوش میدید یهو صدای اس ام اس میاد. نیاز نیست گوشی رو از تو جیبتون در بیارید. می تونید از سیری درخواست کنید براتون پیام رو بخونه و حتی جواب بدید به پیام…

نکته ناراحت کننده این هست که سیری فقط روی آیفون ۴ اس ارائه میشه و دوستایی که آیفون ۴ دارن نمی تونن از اون استفاده کنند. البته دلیلش این نیست که آیفون ۴ امکان اجراش رو نداره، بلکه فقط به خاطر سیاست اپل برای فروش آیفون ۴ اس این محدودیت روی آیفون ۴ قرار داده شده… حتی تا قبل از اینکه آیفون ۴ اس رلیز بشه، توسعه دهندگان آیفون روی آیفون ۳جی هم سیری رو داشتن و کار میکرد… اما با بیرون اومدن آیفون ۴ اس سیری از روی نسخه های ۳جی و آیفون ۴ حذف شد… البته اگر کمی فکر کنیم اپل کار منطقی برای فروش آیفون ۴ اس انجام داده چون در غیر این صورت فقط پردازشگر قوی تر و دوربین بهتر دلیل کافی برای خرید آیفون ۴ اس نمی تونست باشه. نکته جالب اینه که آیفون ۴ در هفته اول ۷۰۰ هزار پیش فروش داشته و آیفون ۴ اس با وجود اینکه امکانات جدیدش کمتر بود در هفته اول ۱ ملیون فروش داشته! نکته جالب اینه که آیفون ۴ در روز اول ۶۰۰ هزار پیش فروش داشته و آیفون ۴ اس با وجود اینکه امکانات جدیدش کمتر بود در روز اول ۱ ملیون و در هفته اول ۴ ملیون فروش داشته! که این موفقیت اپل رو در بازار موبایل نشون میده…

در هفته روز اول ۱ ملیون فروش و همینطور در هفته اول ۴ ملیون فروش داشته

هدف اصلی من از این پست این بود که برخی از جواب های معقول سیری رو به سوال های غیر معقول براتون اینجا قرار بدم. به نظر خودم که خیلی جالب اومدن… اگر موارد بیشتری از این سوال و جواب ها خواستید میتونید به این آدرس سر بزنید:

 http://shitthatsirisays.tumblr.com
 


 

هانتد فارست، بیزینس مدل جالب


 

دیروز با چند تا از دوستا رفته بودیم هانتد فارست (Haunted Forest)… این روزا به خاطر نزدیک شدن به هالووین خیلی ها این جور جاها میرن… هانتد فارست ها جاهایی هستن که میری و کلی برنامه های مختلف توش هست و برنامه اصلی اون یک جنگله که شما و دوستاتون با هم وارد اون جنگل میشید و کلی اتفاق های خیلی ترسناک توش میوفته…

یه چیزی تو مایه های تونل وحشت خودمونه، ولی به جای تونل یه جنگل هست که یک مسیری رو باید بری و توی مسیر جاهای مختلف و خونه های مختلفی وجود داره که باید از توشون رد بشی… مثلاً یهو یه خونست تو قبرستون یا یه خونه دیگه هست که کلیساست و توش کلی آدم های به نظر مرده نشستن و یهو بلند میشن که بترسوننتون…

در مجموع خیلی جالب بود به نظرم… خیلی خوش گذشت… به نظرم جالب ترین خونش یه خونه بود که در واقع مثلاً دیسکوی روح ها و آدم های مرده بود… تصور کنید کلی اسکلت توی یه دیسکو با رقص نور و دود و آهنگ بلند… 

جالب ترین نکتش این بود برام که این محل فقط برای هالووین به این شکل در میاد، و در واقع یک مزرعه هست! یعنی در بقیه فصل ها به جز اکتبر توش زراعت انجام میشه، و توی اکتبر تبدیلش می کنن به هانتد فارست! خیلی ایده خوبی هست با توجه به اینکه من دیروز فکر می کنم هزار تا آدم رو راحت اونجا دیدم… یعنی انقدر شلوغ میشه! مطمئنم پولی که تو اون یه ماه در میارن خیلی خیلی زیاد تر از پولیه که می تونن از یک مزرعه توی پاییز در بیارن… به این میگن فکر کردن و استفاده بهینه از امکانات با توجه به بازار…

در کل خیلی خوش گذشت، جای همه دوستان خالی بود.

دنیس ریچی،‌استیو جابز، بیل گیتس، ملیون ها انسان بی نوا

 

سه روز پیش آقای دنیس ریچی (Dennis Ritchie) این دنیا رو ترک کردن… دنیس ریچی رو شاید خیلی هامون نشناسیم… اما تقریباً اکثرمون توی دانشگاه مثلاً زبان برنامه نویسی C به گوشمون خورده… دنیس سازنده زبان برنامه نویسی C و همینطور سیستم عامل UNIX بودند. روحش شاد…

برام خیلی جالب بود که وقتی استیو جابز فوت کرد همه جا خبر از استیو بود، اما وقتی دنیس ریچی فوت کرد به سختی می شد خبرش رو پیدا کرد با این که ایشون هم لطف خیلی بزرگی برای دنیا انجام دادن. 

داشتم فکر می کردم واقعاً دلیلش چی می تونه باشه. کسی نظری داره؟ به این نتیجه رسیدم که فقط اگر برای دنیا مفید باشی کافی نیست برای این که فراموشت نکنه… حتماً پارامترهای دیگه ای هم وجود داره… 

مثلاً بیل گیتس رو در نظر بگیرید… به هر کی میگی بیل گیتس… میگه میلیاردررو میگی؟ یا میگه پولدار مرفه بی درد… کسی نمی گه که بیل گیتس حاضر شد لقب پولدارترین آدم دنیا رو به کس دیگه بده اما جاش بره کل آفریقا رو واکسینه کنه… یا کسی نمی گه بزرگترین خیریه دنیا براشه… یا کسی نمی گه الآن داره تا می تونه پول خرج می کنه تا یادگیری و درس خوندن مجانی رو برای همه کشورها بسترش رو فراهم کنه… درسته که شاید یک مقدار از دلیل این کار بیل گیتس این باشه که Tax کمتر بده… اما درست نیست که این همه تلاشش رو نادیده بگیریم… چرا بقیه آدم های خیلی پولدار این کارها رو نمی کنن؟

یه جمله دیگه ای هم بود که این روزها خیلی پخش شد توی اینترنت:

"One Dies Million Cry, Millions Die No One Cry"

"یک نفر می میرد و میلیون ها نفر گریه می کنند، میلیون ها نفر می میرند و هیچ کس ناراحت نمی شود"

این جمله داره به میلیون ها نفری که توی آفریقا و جاهای دیگه دنیا از گشنگی میمیرن اشاره می کنه. این جمله هم دوباره خیلی درسته به نظرم… و دردناک هست… درسته که اون میلیون ها نفر هیچ تاثیری روی دنیا نگذاشتن، اما شاید اگر موقعیت براشون فراهم بود انسان های خیلی مفیدی میبون… 

برنامه مداد برای آیپد (کاری از محمد کمیلی)

 

برنامه مداد توسط یکی از دوستای خوبم، محمد کمیلی (http://momeks.com)، برای آیپد نوشته شده. محمد جان چند سالی هست داره روی برنامه نویسی آیفون و آیپد بصورت جدی کار می کنه و به نظرم پیشرفتش تو این مدت واقعاً قابل تقدیر بوده. فکر می کنم الآن یکی از بهترین برنامه نویس های آیفون و آیپدی هست که تو ایران میشناسم. و همچنین کارای گرافیکیش واقعاً خوب هستن.

براش بهترین ها رو آرزو می کنم و منتظر برنامه های جدیدش هستم… می تونید برنامه مداد رو از آیتونز تهیه کنید:

http://itunes.apple.com/us/app/medad/id467624215?mt=8

این برنامه شبیه فارسی ساز مریم هست برای آیپد و می تونید فونتهای مختلف شناخته شده فارسی رو توی آیپد استفاده کنید. اینم یک تصویر از این برنامه:

به امید برنامه های بیشتر از تک تک دوستان ایرانی برای مک و دیگر محصول های اپل…

 

کلاس هوش مصنوعی

چند مدت پیش، یکی از پسرعموهام گفت یه جا یه کلاس هوش مصنوعی آنلاین برگزار کرده با همکاری استنفورد و مجانی هم هست… آدرسش www.ai-class.com بود. منم رفتم و دیدم کلاس ها توسط سباستین تران و پیتر نورویگ اداره میشه که دو تا از معروف ترین استادها در زمینه هوش مصنوعی هستن و در حال حاضر آقای تران در استنفورد درس میدن و آقای نورویگ هم مدیر تحقیقات در گوگل هستن… در نتیجه در جا ثبت نام کردم با این ایده که شاید این کلاس جداً تشکیل بشه…

چند روز پیش یه ایمیل دریافت کردم که انگار این کلاس ها جداً دارن شروع میشن و بیش از ۱۴۵۰۰۰ نفر هم ثبت نام کردن! فکر کنم با این رقم اگر پرتعداد ترین کلاس آنلاین نباشه، یکی از پرتعداد ترین ها حساب میشه…

نمی دونم اصلاً برسم تکلیف هاشو انجام بدم یا نه… اما نهایت سعیمو می کنم که انجام بدم و اگر چیز جالبی توش یاد گرفتم که ارزش به اشتراک گذاشتن داشت سعی می کنم حتماً همینجا یا بلاگ اصلی سایت قرارش بدم…

برای دوستانی که می خوان ثبت نام کنن با وجود اینکه زمان ثبت نام تموم شده، شاید بتونن هنوز از این لینک وارد بشن:

https://www.ai-class.com/registration

اگر از ابن لینک نتونستید ثبت نام کنید، تمام ویدئو های این دوره در لینک زیر برای همه قابل دسترس هست:

http://www.youtube.com/user/knowitvideos#g/u

خوشحالم که پسرعموم این سایت رو بهم معرفی کرد و امیدوارم برسم برای کلاس وقت بگذارم.

شروعی مجدد…

چند مدتی بود بلاگ نمی نوشتم… دلیلشم شاید بعضی از دوستان بدونن… دوگل، محلی که قبلاً توش وبلاگ می نوشتم بی دلیل فیلتر شد… فکر می کنم چون توی ساماندهی ثبت نشده بود. در هر صورت! مهم نیست… مهم اینه که میخوام دوبره اینجا با یه اسم جدید شروع کنم…

اسم وبلاگم رو گذاشتم مای.سیاوش.کام

تو صفحه اصلی سیاوش.کام هم وبلاگ می نویسم، اما از اونجایی که اون وبلاگ ها بیشتر جنبه تخصصی داشتن گفتم شاید خوب نباشه با مطالب دیگه قاطی بشه… شناسه های کاربری تمام افرادی که در دوگل عضو بودند همچنان وجود داره و می تونن با همون شناسه قبلی لاگین کنند. اگر کسی دوست داشت اینجا وبلاگ شخصی بنویسه نه تنها مشکلی نداره بلکه خیلی خوشحال هم میشم… اگر دوست داشتین همین سیستم رو با دامنه خودتون داشته باشید هم بهم بگید تا روی اینجا پارکش کنم با قالب مخصوص خودتون…

الآن که دارم این پست رو می نویسم هنوز هفت روز از درگذشت استیو جابز نگذشته… در نتیجه دوست داشتم اسمش توی این پست باشه… روحش شاد… این چند روز برام خیلی جالب بود. از همه جا. کشورهای مختلف بهم زنگ زدن و فوت شدن استیو جابز رو بهم تسلیت گفتن…

این آخرا حتی شک کردم که نکنه استیو جابز فامیلمون بوده… مثلاً استیو جابز بیدگلی… جدا از شوخی، خیلی جالبه! که بعضی آدم ها کل دنیا رو تغییر میدن! استیو جابز هم از اون آدم هایی بود که با ایده هاش و طرز تفکرش کل دنیارو تغییر داد. خیلی عجیبه که بعضی آدم ها می تونن هیچ فایده ای نداشته باشند و بعضی آدم ها می تونن روی تمام آدم های دیگه و طرز زندگیشون تغییر ایجاد کنن. این آدم های دسته دوم رو اگر زندگیشونو بخونیم، همشون از ابتدا فرق داشتن با بقیه… هدف بزرگ داشتن… و برای هدفشون سعی کردن. این موضوع خیلی ناراحت کنندست برام… خیلیامون دوست داریم مثل استیو جابز تغییر بتونیم بدیم دنیا رو… یا لا اقل یه کار کوچیک رو برای اطرافیامون با چیزی که درست می کنیم ساده تر کنیم… اما داره خیلی دیر میشه، باید خیلی بیشتر سعی کنیم!

خوشحالم دوباره اینجا باز شد… به امید اینکه بلاگ بعدی رو خیلی زود بنویسم…