بایگانی ماهیانه: اکتبر 2011

کلاس دی بی، غذای کره ای، اقلیت

این دو روز مشغول کارهای مختلف بودم در نتیجه نرسیدم چیز خاصی بنویسم… می خواستم برای دوستانی که کلاس ها رو در ai-class.com دنبال می کنن،‌ بگم که دو تا کلاس دیگه هم هست که توسط استنفورد ارائه میشه به نام های db-class.org و ml-class.org که جفتشون خیلی کلاس های جالبی هستند… اولین کلاس در مورد دیتابیس هست که من خودم اونو توش شرکت کردم چون مبحث NoSql رو در انتها قراره روش مانور بده و خیلی مبحث به روزی هست، کلاس دوم هم در مورد Machine Learning هست که خیلی مبحث جالبیه و پیشنهاد می کنم حتماً یه سر بهش بزنید…

امروز بعد از کوه رفته بودیم یه رستوران کره ای! خیلی برام جالب بود… تقریباً ۳۰ دقیقه طول کشید تا نوبت ما شه که بریم داخل و رستوران شلوغ شلوغ بود! از نکات جالب رستوران این بود که هر میز که میشستی روش گاز داشت… یعنی در واقع توی میز ها گاز تعبیه شده بود. و وقتی غذا سفارش میدادی میومدن و مواد غذا رو جلوت روی گاز میریختن و سرخ می کردن و می تونستی غذای کاملاً داغ رو بخوری… فکر می کنم یکی از دلایلی که این رستوران انقدر شلوغ بود هم، همین موضوع بود.

نکته جالب دیگه این هست که من فکر می کردم همه جای دنیا فقط چاینا تاون (China Town) هست اما امروز فهمیدم که کره ای ها هم توی آمریکا یه چیزی مثل چاینا تاون دارن که تقریباً تمام افراد توی اون منطقه و همینطور بیزینس ها کره ای هستن.

مدل احترامشون هم خیلی جالب بود، ما بعد از اینکه غذامون تموم شد راه افتادیم بیایم بیرون و این رستوران هم فکر کنم حدود ۲۵ نفر گارسون داشت. وقتی به طرف در حرکت می کردیم هر گارسون در حال هر کاری بود روش رو بر می گردوند به ما و تشکر و خداحافظی می کرد! برام این موضوع هم توی آمریکا خیلی جالب بود.

نکته خیلی مهم دیگه اینه که کره ای ها و خیلی از اقلیت های دیگه خیلی هوای هم رو دارن. مثلاً توی رستوران کره ای همه کارکنان کره ای هستن، و سعی می کنن همدیگرو ساپورت کنن. یا مثلاً اگه از یک یهودی بپرسی یه عکاس میشه بهم معرفی کنی؟ ۱۰۰% عکاسی که بهت معرفی می کنه، یهودی هست. یا هیچ وقت یک یهودی نمیره پیش یک آرایشگر غیر یهودی تا به هم نوعش کمک کنه… منطقی هم همینه که یک اقلیت به هم نوعش کمک کنه. اما ایرانی ها اینجا خیلی هاشون اینطور نیستن… یعنی مثلاً به جای اینکه برن آرایشگاه ایرانی میرن یه آرایشگاهی که حتماً ایرانی نباشه! یا مثلاً وقتی یه گروه ایرانی از کنار یه گروه دیگه رد میشن که ایرانین، به هم اشاره می کنن که اینا ایرانین که یه موقع ایرانی حرف نزنن اون دورو برا که اون گروه بفهمه اینا ایرانین! نمی دونم این دلیلش چیه!؟ اما فکر کنم باید روی طرز تفکرمون بیشتر کار کنیم، مخصوصاً وقتی در جایی توی اقلیت هستیم.