اول از همه جواب معمایی که در پست قبلی در ارتباط با خارج از کادر فکر کردن، بهش اشاره کرده بودم رو ببینید، تا بعد بگم Happy Hours یا ساعت خوشحالی ماجراش چی هست. مطمئنم اکثرتون جواب رو بدست آوردین. کادر رو هم با یک مربع مشخص کردم تا خارج از کادر بودن کاملاً مشخص بشه.
خوب درباره ساعت خوشحالی! توی ایتالیا در رستوران ها و کافی شاپ هاش هر روز یک بازه زمانی بین ناهار و شام رو Happy Hour میگن… توی این زمان کای چیز میز مثل پیتزا، پاستا و کلی چیزای دیگه برای خوردن میگذارن و با خریدن یک نوشیدنی می تونی هرچقدر دوست داری از اون خوردنیا بخوری. جالبیش اینه که توی این ساعت ها حتی نوشیدنی ارزون تر از زمان عادیش هست! یعنی کمتر از یه نوشیدنی پول میدی و تازه می تونی هر چی میخوای بجز نوشیدنی بخوری.
امروز Happy Hour رفته بودیم یه جایی به نام Art Factory که توش همیشه کلی نقاشی آویزون هست و هر هفته کل نقاشی ها عوض میشن و میشه نقاشی هارو حتی خرید. یعنی دقیقاً مثل یک نمایشگاه هست. نوشیدنی هر کدوممون حدوداً ۷ یورو در اومد یعنی حدوداً ۱۰ هزار تومان. یعنی با ۷ یورو هم نوشیدنیمون رو خوردیم، هم کلی غذا. نسبت به اینکه اینجا یه قهوه ساده بخوای بخری ۵ یورو هست خیلی خیلی خوبه. من خونه که رسیدم اصلاً دیگه غذا نخوردم. فکر کنم برای دانشجوهایی که اینجا هستن واقعاً عالی باشه. چون شامشون رو می تونن همینجا با کمترین هزینه و توی محیط خیلی خوب وقتی با هم دارن گپ می زنن بخورن.
حالا نکته اصلی اینه که واقعاً چجوری براشون صرف می کنه رستوران ها و کافی شاپ ها که همچین کاری کنن؟؟؟ نشستیم با هم حساب کردیم یه نوشیدنی حدوداً چقدر هزینه میبره برای خود Art Factory، دیدیم کلش ماکزیمم ۱ یورو هست! یعنی ما هر چی هم که از اون غذاها بخوریم باز هم همون خرید نوشیدنی برای اونجا کلی سود ایجاد میکنه! و این یعنی رستوران ها اینجا بدترین زمانشون رو (یعنی بین ناهار و شام) که توی ایران اکثراً این ساعت رو می بندن به ساعتی تبدیل کردن که شلوغ ترین زمانشونه طوری که ما که رفتیم ۱۵ دقیقه منتظر بودیم جای نشستن برامون پیدا شه. خیلی فکر خوبیه! جای اینکه تعطیل کنن اون زمان رو و یا باز نگه دارن و هزینه برق و کارگر بدن، تبدیلش کردن به ساعتی که تازه کلی سود ایجاد میکنه.
جالبی موضوع اینه که توی بقیه اروپا هم Happy Hour نداریم و این مخصوص ایتالیا هست. بحث این بود که چرا بقیه جاها این کار رو نمی کنن. اصلاً شاید توی ایران هم همچین ایده ای بگیره. البته توی این موارد باید خیلی خوب فکر کرد. یاد eBay افتادم. eBay که حتماً میدونید یک وبسایت حراجی (عمدتاً اجناس دسته دوم) هست و سازندشم یک ایرانی به نام پیِر امیدیاره یکی از پردرآمد ترین سایت های اینترنتیه. خودتون حساب کنید که چند سال پیش فقط ۲٫۶ بلیون دلار Skype رو خرید این کمپانی! یعنی ۲۶۰۰ ملیارد تومان حدوداً!!! خیلیا سعی کردن eBay رو توی ایران پیاده سازی کنن، اما الآن هیچ سایت موفقی مثل eBay توی ایران نداریم. چرا؟ چون توی آمریکا این اصلاً یک رسم بوده که آخر سال مثلاً همه لوازمی که نیاز ندارن رو توی گاراژشون میفروختن. و در واقع پیر امیدیار اومد و دقیقاً همین رو توی اینترنت پیاده کرد. اما توی ایران حتی اگر یکی مثلاً گوشیشو میفروشه به دوستش میگه: "آره، گوشیم قدیمی شده بود دادمش به فلانی" یا مثلاً "آره گوشیمو گزاشتم انباری، خیلی قدیمی شده بود". توی ایران اصلاً انگار فروش جنس دسته دوم اُفت داره… برای همین جا انداختن همچین چیزی یعنی اول باید فرهنگشو جا بندازی! اینجا حتی خرید معمولی اینترنتی هم توی این چند سال اخیر داره جا میوفته و تا چند سال پیش اصلاً کسی روش حساب نمی کرد. و البته این واقعاً جای خوشحالی داره که همچین چیزی داره کم کم جا میوفته. یاد موضوع eBay افتادم چون Happy Hour هم همینطوره. توی ایران مرسوم نیست که مثلاً بین ناهار و شام کسی بره چیزی بخوره. برای همین شاید همچین چیزی نگیره.
اما خیلی وقت ها آدم ها می تونن خلوت ترین زمان کارشون یا بدترین موقع شرکتشون رو به بهترین زمان و موقع تبدیل کنن. ولی باید خیلی خوب و متفاوت فکر کرد. مثلاً RyanAir رو شاید خیلی هاتون بشناسید. الآن یکی از موفق ترین شرکت های هواپیمایی هست که توی اروپا مثلاً پرواز داره از ایتالیا به سوئد به قیمت ۳۰ یورو! یعنی واقعاً مفت. توی تهران آژانس بگیری یه جای یکم دور و برگردی بیشتر میشه فکر کنم ). RyanAir در یکی از بدترین زمان هاش که رقیب خیلی زیادی داشت، اومد و تمام هزینه های اضافی یک هواپیما رو مثل غذا، مجله، کیسه پشت صندلی ها و هر چی فکر کنید رو حذف کرد، و جای اینکه بیاد قیمت بلیطشو برای نجات دادن خودش زیاد کنه اومد ساعت هایی که پرواز توشون کم بود یا نبود رو انتخاب کرد و با قیمت فوق العاده ارزون کلی پرواز گذاشت! و با حجم خیلی زیاد مسافر قیمت کم رو جبران کرد و کمپانی رو از بدترین شرایط به بهترین شرایطش تو کل تاریخچه RyanAir تبدیل کرد! این یعنی یک مدیر فوق العاده و یک تصمیم گیری عالی. توی مدیریت بهش میگن "سود کمتر، سود بیشتر". یعنی اینکه سود هر فروشت رو کمتر کنی اما با بیشتر کردن حجم فروش سود کل رو بیشتر کنی. "سود کمتر، سود بیشتر" رو اولین بار توی کلاس جناب آقای دکتر موسی خانی، مدیر دانشگاه آزاد قزوین، شنیدم. ایشون خودشون یکی از موفّق ترین مدیرهای ایرانن و فوق العاده خوش فکر هستن. دوست دارم در آینده چندین مطلب دربارشون توی بلاگم بنویسم چون از نظر من یکی از تأثیرگذار ترین اشخاص توی ایران هستند.